یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتو…ره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش…. خدا پدرت رو بیامرزه واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت!!!
نتیجه اخلاقی:
اگر می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده!!!!!
تحلیل پاسارگادی:
متاسفانه و متاسفانه این هم یکی از همان داستان هایی است که در برخی پست های پیشین به عنوان یادداشت های طنزی یاد کردم که دیگر خنده را بر لب خواننده ( از نوع پاسارگادی ) نمی نشاند و افسوس آنها را سبب می شود.
بانک پاسارگاد نیز همانند سایر سازمان ها و ارگان ها، علی رغم اعلام مخالفت خود در خصوص پارتی بازی و اعلان این مطلب که پاسارگاد حیاط خلوت هیچکس نیست، نتوانست برخی فشارها را طاقت بیاورد و سرانجام در برابر برخی سفارشات تسلیم شد. البته به نظر می رسد میزان تملق و چاپلوسی بر پارتی بازی ها غلبه داشته و رابطه مستقیم با پیشرفت و ارتقاء شغلی داشته باشد. این مساله همانند یک ویروس در حال رشد است و تکثیر ؛ به گونه ای که مدیران خودشان نیز آن را حس نمی کنند و ناخودآگاه تبدیل به همان ماشین بنز می شوند برای پیشرفت برخی ها. همکاران عزیزی هم که به دنبال پیشرفت هستند بعد از نزدیکی به مدیران برعکس فرد موتور سوار داستان تمام تلاش خود را به کار می بندند تا کش شلوارشان را به گوشه ای بند کنند و نگرانیشان از این است که این رابطه قطع شود.
شاید همین امر باعث شده تا دیگر دوستان و همکارانی که سابقه بالاتر و عملکرد بهتری دارند از قافله پیشرفت جا بمانند و گاهی به گوشه ای بروند ؛ برای همیشه در یک پست درجا بزنند و گاهی خودشان از این قطار پیاده شوند و گاهی هم دوستان موتور سوار موجب پیاده شدنشان بشوند.
در هر حال امیدوارم این مسائل و مشکلات بیش از این گریبانگیر پاسارگاد که روزی بانک عشق نامیده میشد، نشود و شایسته سالاری جایگزین تملق ها و چاپلوسی ها شود تا روز به روز شاهد پیشرفت بانکی باشیم که آن را از آن خودمان می دانیم.
به موجب اطلاعیه شماره 654 مورخ 90/09/22 صادره توسط مدیریت امور طرح و برنامه ، کلیه شعب موظف شدند تا علاوه بر اخذ کارمزدهای ارائه خدمات بانکی درج شده در اطلاعیه های قبلی این مدیریت ، کارمزدهای جدیدی که به تازگی مصوب شده اند را از مشتریان اخذ نمایند.
این امر به منظور پوشش بخشی از هزینه های جاری بانک مقرر گردید. همچنین با توجه به عدم دریافت کامزد به صورت سلیقه ای توسط برخی شعبه ها به منظور مساعدت با مشتریان خود ، بر اجرای دقیق این اطلاعیه تاکید شده است.
برخی از کارمزدهای جدیدی که از تاریخ صدور این اطلاعیه ، شعبه ها موظف به اخذ آن شدند به شرح ذیل می باشد :
ردیف |
شرح کارمزد |
مبلغ |
1 |
کارمزد پرداخت وجه از حساب قرض الحسنه جاری در شعبه های غیر افتتاح کننده حساب |
طبق تعرفه مبلغ 5.000 ریال |
2 |
کارمزد صدور دفترچه حساب سپرده سرمایه گذاری کوتاه مدت |
طبق تعرفه مبلغ 25.000 ریال |
3 |
هزینه تمبر مالیاتی الصاقی به برگ درخواست افتتاح انواع حساب |
مبلغ 10.000 ریال |
با توجه به هزینه 35.000 ریالی جهت افتتاح حساب سپرده کوتاه مدت ( بدون در نظر گرفتن مبلغ 30.000 ریال هزینه صدور کارت ) ، کلیه همکاران با این پرسش مواجه هستند که آیا روند افتتاح سپرده و جذب مشتری و منابع جدید ،کندتر نخواهد شد؟
آرام آرام تمام طنزهایی که به شوخی در میان همکاران به جهت رفع خستگی و کمی خنده در سالهای اولیه شروع به کار در بانکی که مدیران آن را بانک عشق می نامیدند صحبتش بود ، در حال تبدیل شدن به اطلاعیه ها و بخشنامه هایی است که به تدریج سبب کمرنگ شدن خنده ها ، عشق ها و انگیزه ها می شود.
اطلاعیه ای که اخیراً با موضوع " ارائه خدمات خاص به مشتریان خاص " توسط مدیریت امور طرح و برنامه صادر گردیده است ، چنان کارکنان را متعجب ساخته که هنوز آن را باور نکرده اند تا بندهای درج شده در آن را در میان خود به نقد بگذارند.
در بخشی از این اطلاعیه آمده است :
" سازمـانهایی در عرصۀ رقـابتی موفقتر خواهند بود که بتواننـد مشتریان بیشتـری را جذب و آنهـا را برای دریافت خدمـات بیشتر و بهتـر ترغیب نمـایند. این امر بر کوشش سازمـانها برای جستجوی راه حلهـایی در جهت تعـامل و ارتبـاط بهتر با مشتری و همچنین ارائه خدمـات متنوعتر اثرگذار خواهد بود. "
بخشی از راه حل های جدید !! مطرح شده در این اطلاعیه و قابل ارائه به شرح زیر می باشد :
1- سرویسدهی خارج از صف و بدون نوبت در کلیه شعبههای بانک
هنگام ورود مشتریان خاص به شعبهها و ارائه کارت شناسایی توسط آنان به مسئول Help Desk لازم است این دسته از مشتریان به جلوی میز مسئولان شعبه راهنمایی تا ضمن پذیرایی از آنان، بصورت خارج از نوبت نسبت به ارائه خدمات به ایشان اقدام گردد.
( اگر مراجعه صبح بود می توان با یک صبحانه مفصل از مشتری پذیرایی کرد. اگر ظهر بود از یک رستوران معتبر و به نام غذا تهیه می کنیم. اگر نشد ، غذای بچه ها هست. اگر غروب بود به دعوت رئیس شعبه ، مشتری میهمانش خواهد بود. )
2- پیگیری امور بانکی توسط روسای شعبهها و بانکداران ارشد
لازم است پذیرش مشتریان خاص انحصاراً توسط مسئولین شعبه خصوصاً رئیس شعبه صورت گیرد.
( چگونه این امر امکان پذیر است در حالی که روسای محترم شعب حتی حاضر نیستند دستان خود را به یک فقره اسکناس نزدیک کنند. آیا ارائه این خدمت جز با فشار مضاعف بر روی سایر همکاران که بدون وقفه در حال ارائه خدمات هستند امکان پذیر است. )
3- خدمات صدور و ارائه چک بانکی و بینبانکی و صدور حواله و دسته چک و تحویل به محل کار و یا منزل ایشان
( آیا مدیران به مشکلات این امر فکر کرده اند؟ آیا ارائه این خدمت در شعبه های شلوغ هم امکان پذیر است؟ چاره چیست اگر چک یا دسته چک مفقود و یا سرقت شود ؟ )
4- ارائه خدمات توسط بانکدار موتور سوار
( ارائه این خدمت یکی از مواردی بود که در گذشته ، بارها و بارها دستمایه شوخی همکاران شده بود و خنده آنها را سبب شده بود ؛ و امروز به طرز باور نکردنی ای به واقعیت پیوست. بانکدار لیسانس و فوق لیسانس موتور سوار !!!
آیا مدیران ما به عواقب این کار اندیشیده اند. اگر خدای ناکرده مشکلی برای یکی از همکاران رخ دهد، چه کسی جوابگوست؟ آیا بهتر نیست به جای استفاده از بانکدار موتور سوار جهت ارائه برخی خدمات ، بودجه سرفصل ایاب و ذهاب را افزایش دهیم و از پیک موتوری ها استفاده کنیم؟ )
5- یادآوری مناسبتهای مهم زندگی به همراه ارسال پیام تبریک و هدایای خاص
( شاید منظور خرید هدیه و کیک تولد و وسایل پذیرایی از میهمان های جشن باشد و رساندن آنها به مشتری توسط بانکدار موتور سوار !!! )
آیا بهتر نیست به جای ارائه این راه حل های عجیب و خارج از عرف ، به دنبال رایزنی با بانک مرکزی باشیم تا با پرداخت سود بالاتر و یا سودهای توافقی شناور به ابن مشتریان ، رضایت آنها را جلب کنیم.
شاید اعطای همین امتیازهای نابجا و احترام بیش از اندازه به مشتریان بود که باعث شد چندی پیش جمله ای را از زبان یکی از آنها بشنویم که ضمن توهین به کلیه کارکنان ، به خود اجازه می دهد آن را خطاب به همکاران خانم عنوان کند که : " من مشتری خاص بانک هستم ؛ اگر من بگویم برایم برقص باید برقصی "
و اکنون گفتگوهای طنزآمیز گذشته همکاران، در خصوص ارائه خدماتی نظیر نظافت منازل ، آشپزی ، خیاطی و ... توسط همکاران خانم شعبه و انجام خرید مواد خوراکی و مایحتاج زندگی مشتریان توسط آقایان شعبه در جهت رفاه حال مشتریان، دیگر خنده دار نیست. این بار همکاران نگران به وقوع پیوستن این موارد هستند.
و هنوز نمی دانم چرا مدیران افت بانک و کاهش انگیزه را در توقع بیجا و بالای بچه ها دنبال می کنند.
و مدیران بدانند ،
مورچه هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش رو شروع میکرد.با خوشحالی به میزان زیادی تولید میکرد.
رئیسش که یک شیر بود، از اینکه میدید مورچه میتواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود.
ادامه مطلب ...