دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

کش شلوار ، موتور گازی و ارتقاء شغلی

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتو…ره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: واللهداداش…. خدا پدرت رو بیامرزه واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت!!!

 

نتیجه اخلاقی:

اگر می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده!!!!!

 

تحلیل پاسارگادی:

متاسفانه و متاسفانه این هم یکی از همان داستان هایی است که در برخی پست های پیشین به عنوان یادداشت های طنزی یاد کردم که دیگر خنده را بر لب خواننده ( از نوع پاسارگادی ) نمی نشاند و افسوس آنها را سبب می شود.

بانک پاسارگاد نیز همانند سایر سازمان ها و ارگان ها، علی رغم اعلام مخالفت خود در خصوص پارتی بازی و اعلان این مطلب که پاسارگاد حیاط خلوت هیچکس نیست، نتوانست برخی فشارها را طاقت بیاورد و سرانجام در برابر برخی سفارشات تسلیم شد. البته به نظر می رسد میزان تملق و چاپلوسی بر پارتی بازی ها غلبه داشته و  رابطه مستقیم با پیشرفت و ارتقاء شغلی داشته باشد. این مساله همانند یک ویروس در حال رشد است و تکثیر ؛ به گونه ای که مدیران خودشان نیز آن را حس نمی کنند و ناخودآگاه تبدیل به همان ماشین بنز می شوند برای پیشرفت برخی ها. همکاران عزیزی هم که به دنبال پیشرفت هستند بعد از نزدیکی به مدیران برعکس فرد موتور سوار داستان تمام تلاش خود را به کار می بندند تا کش شلوارشان را به گوشه ای بند کنند و نگرانیشان از این است که این رابطه قطع شود.

شاید همین امر باعث شده تا دیگر دوستان و همکارانی که سابقه بالاتر و عملکرد بهتری دارند از قافله پیشرفت جا بمانند و گاهی به گوشه ای بروند ؛ برای همیشه در یک پست درجا بزنند و گاهی خودشان از این قطار پیاده شوند و گاهی هم دوستان موتور سوار موجب پیاده شدنشان بشوند.

در هر حال امیدوارم این مسائل و مشکلات بیش از این گریبانگیر پاسارگاد که روزی بانک عشق نامیده میشد، نشود و شایسته سالاری جایگزین تملق ها و چاپلوسی ها شود تا روز به روز شاهد پیشرفت بانکی باشیم که آن را از آن خودمان می دانیم.

رفتارشناسی مشتریان عصبی

مترجم: نگار ساسانی

ما در این مقاله سعی می‌کنیم به چند نکته درباره نگرش و رفتار صحیح با مشتریانی سرسخت و عصبی اشاره کنیم.

 

همه ما گاهی مجبور شده‌ایم که با مشتریانی لجباز و عصبی سر و کله بزنیم که البته کاری بسیار آزاردهنده و وقت‌گیر است.حتی گاهی به نظر می‌رسد ما در مواجه با این مشتریان بد اخلاق (و یا به طور کلی مردم) آسیب‌پذیر هستیم، که البته این برداشت اصلا صحیح نیست.

آموختن مهارت‌های آرام‌کننده و حفظ خونسردی به شما کمک می‌کند تا در برابر اهانت و زخم زبان‌های خریداران در امان بمانید و در حالی که خدمات بهتری را به مشتری ارائه می‌دهید، می‌توانید نارضایتی پیش آمده را برطرف کنید.
ما در این مطلب سعی داریم تا به شما هم در کسب مهارت و حفظ خونسردی در برخورد با مشتریان عصبی و سخت‌گیر کمک کنیم.


بهترین راه برخورد با این قبیل مشتریان چیست؟

ادامه مطلب ...