دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

کسری صندوق (2)

اینکه بیشتر مشتریان بدون آنکه نوبت بگیرند و یا از سوی من فراخوان شوند مقابلم  ظاهر می شدند، تقصیر من بود یا نه، نمی دانستم !!!

اما باز مثل همیشه یکی از همان مشتریان که جزو مشتریان خاص شعبه هم محسوب میشد، مقابل باجه ام ظاهر شد. این بار تنها نبود. به همراه پسر کوچکش آمده بود. من هم که عاشق بچه ها بودم کارم رو بلافاصله کنار گذاشتم و مشغول صحبت و حال و احوال با او و پسرش شدم. دقایقی بعد مشتری از من یک سری فرم افتتاح حساب طلب کرد. تصمیم داشت برای فرزندش حسابی باز کند تا بنا به گفته هایش هم انجام کارهای بانکی را به وی آموزش داده باشد و هم پس انداز کردن را ...

بعد از تکمیل فرم ها یک کیسه پلاستیکی رو به زحمت از روی زمین برداشت و روی کانتر گذاشت. گویا پسرش قلکی را که در خانه داشته شکسته و قصد داشت با همان مبلغ موجود در آن، حساب را باز کند. سنگینی کیسه به اندازه ای بود که از پاره نشدنش حتی در فاصله کوتاه بین درب شعبه تا جلوی کانتر تعجب کردم.



وقتی عکس العمل وی را زمانی که به او پیشنهاد دادم سکه ها را به یک سوپرمارکت بدهد و اسکناس جهت واریز به حساب بدهد دیدم، تصمیم گرفتم پیشنهادم را پس بگیرم و کیسه را دریافت کنم.

ابتدا تصمیم گرفتم  قبل از افتتاح حساب ، سکه ها را شمارش کنم تا جمع آن مشخص شود و دفترچه را پایان همان روز یا حداکثر فردا تحویل بدهم. اما وقتی با نگاه های معصوم پسرک روبرو شدم که دوست نداشت بدون دفترچه از شعبه خارج شود و اصرارهای بیش از اندازه پدر و اینکه قبلاً شمارش شده حساب رو باز کردم. مبلغ درج شده روی فیش واریزی عدد 2.000.000 ریال بود. قرار شد بعد از شمارش و مشخص شدن مبلغ دقیق آن درصورت فزونی، مبلغ رو به حساب واریز کنم و در صورت کسری، وجه آن را دریافت کنم.

 شمارش آن همه سکه که بیشتر آن 100 ریالی و 250 ریالی بودند وقت زیادی از من گرفت. البته اگر کمک یکی دیگر از همکاران نبود، این زمان طولانی تر هم میشد. نهایتاً متوجه شدیم مبلغ 250.000 ریال کمتر از مبلغی است که به حساب واریز شده است. با توجه به اینکه ساعت کاری به پایان رسیده بود و همه آماده می شدند برای رفتن ، کسری آن را از خودم تامین کردم و با مشتری تماس گرفتم. قرار شد تا فردا به شعبه مراجعه کند.

روز بعد مشتری مراجعه کرد. اما منکر صحبت های روز قبل در خصوص کسری و فزونی سکه ها شد. مصر بود به درستی جمع مبلغ سکه ها و مبلغ واریز شده به حساب. کم کم با صحبت هایی که می کرد داشت حس بدی بهم دست می داد... حرف هایش را زد کسری رو نپذیرفت و رفت.

موضوع رو با مسئول شعبه در میان گذاشتم. علی رغم شناخت کاملی که از من داشت، حاضر نشد با مشتری صحبت کند و شعار بانک و مساله مشتری مداری رو به من یادآور شد. صحبتی هم در خصوص مبلغی که پرداخت کرده بودم به میان نیاورد.

 

به فکر فرو رفتم. ایکاش آن پسر تنها کارهای بانکی رو از پدرش یاد بگیرد و استعدادی برای اینگونه زرنگ بازی ها نداشته باشد.

 

نظرات 16 + ارسال نظر
دیله ر یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:57 ب.ظ http://bsi57.blogfa.com

همیشه از خودم می پرسم چه را مشتری به خودش حق می ده هر جور دلش می خواد برخورد کنه؟

دیله ر سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ http://bsi57.blogfa.com

سپاس از کامنت زیبا

مجید چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:32 ب.ظ http://doniayeazad.persianblog.ir

قبول کردن نیکل قبل از شماردن آنها کار اشتباهی بود که نباید انجام می پذیرفت
چطور شما حرف مشتری مبنی بر درست پول قبل از واریز را قبول کردید ولی وی حرف شما را مبنی بر کم بودن وجه بعد از واریز و شمارش آن قبول نکرد ؟!!
پس در این موارد باید همانند خود طرف برخورد نمود

سینا (غذای روح) پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:03 ب.ظ http://mealofghost.blogsky.com

سلام،
خیلی ناراحت شدم،
چقد بعضی آدما بی شرف هستند.
چقد بعضیا پستن.
اعصبابم خورد شد.
ایشالا دیگه همچین مشکلی واست پیش نیاد رفیق.

سلام
ان شاءالله برای هیچ یک از همکاران مشکل پش نیاد.
موفق باشید

علی توکلی پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ http://amar78.blogfa.com

متاسفانه جامعه ما هنوز به اون سطح از بالندگی نرسیده که بخواهیم سخن از مشتری مداری بگوییم .
مرم همه لال هستند و وقتی به بانک می آیند بلبل می شوند !!

متاسفانه بعضی ها - تعداد اندکی - وقتی به بانک خصوصی می رسند ، بلبل که می شوند هیچ ، هزار جور صدای دیگه هم از خودشون در میارن...

علی جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ق.ظ

چندروز پیش هم یکی از همکارا واسه اینکه کار مشتری زود راه بیفته، ایران چکهاش رو زیر دستگاه چک نکرد. یکیش تقلبی بود. بعد که رفت بهش زنگ زد ام زیر بار نرفت....اخه چی میشه گفت؟؟؟

دزدی تو روز روشن...
تاره همین شخص توقع داره در مراجعات بعدی به بانک مثل سابق با او رفتار بشه ...

متصدی ناراضی جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.baanki.blogfa.com

سلام ..
جالبه ... من هم چهارشنبه یه قلک شکسته پیشم اومد که دقیقا 1750000 ریال نیکل واسم آورد ..
دقیقا اشتباه تو رو کردم ... 150 هزار ریال کم بود ...
زنگ زدم .... زیرش زد ...
تمام

باجه نشین شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

وجدان واژه ی غریبی ست وقتی شرف نباشد!!!!


به خدا واگذارش کن!

بدبخت یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:57 ق.ظ

نه میلیون تومان پولم را مدت یک سال ونیم در بانک صادرات گذاشتم وبانک تقریبا یک میلیون وششصد هزارتومان به من مثلا سود!! داد در صورتی که با گرانی قیمت دلار وسکه طلا واجناس که الآن بیش ازدو برابر شده ارزش پول من نصف شده کاش پولم را در بانک نمی گذاشتم وبا آن جنس برای مغازه کرایه ای که گرفته بودم می خریدم یا سکه و یا دلار می خریدم آن موقع سکه 285000تومان بود( سال1389 )تا ارزش پولم حفظ شود (تورم وگرانی 100درصدی وسود بانکی 12.5 تا 14 درصدی آن موقع ) با این کارها بانک به سپرده گذاران بدبخت خسارت می زنند آنها را فریب می دهند تبلیغ می کنند بیایید پولتان را در بانک سپرده گذاری کنیدکه در سال 14 درصد سود می دهیم بعد سود بانکی را کم می کنند با این کار وام گیرنده وبانک از پول من برده اند وسود زیادی نصیبشان شده است وپنج میلیون تومان به من ضرر رسانده اند الآن با اصل پول وسودش نصف جنسها را که در ابتدای سپرده گذاری می توانستم بخرم الآن می توانم بخرم ومن ناراضی می باشم واین پول ها یی که من با هزار بدبختی وزحمت به دست آورده ام و آنها برده و خورده اند حرام می باشد

خدمت شما بازدیدکننده محترم سلام عرض می کنم
پاسخ نظر شما دوست عزیز رو به زودی طی یک پست جداگانه در وبلاگ قرار خواهم داد.
موفق باشید.

اختر بانو دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ب.ظ

خیلی ناراحت شدم

حسین کمیلی پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:02 ق.ظ http://hoseinonline.mihanblog.com

سلام . به نظر میرسد در مواقع خاص(مثل موقعی که پول زیادی وارد یک باجه میشود) وظیفه سایر همکاران است که به متصدی آن باجه کمک نمایند حال چه بصورت شمارش وجه نقد و یا بصورت سرگرم کردن مشتری. ولی به هرحال واریز وجه بدون شمارش نمیتواند کار مطمئنی باشد مگر اینکه مسئول بالاتری در شعبه صحت مقدار پولها را تضمین کند و در صورت کم بودن وجه مثل رئیس شما از بار مسئولیت شانه خالی نکند.
موفق و سربلند باشید.

arefeh پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ق.ظ

با سلام
من اتفاقی وبلاگ شما را مطالعه کردم ،از وبلاگتان خوشم آمد .ما در زمینه آموزش وفروش ربات ها ی آموزشی ویژه مقاطع مهدکودک وابتدایی فعالیت می کنیم در صورتی که تمایل به همکاری به صورت پاره وقت ویا تمام وقت دارید آدرس ایمیل خود را به شماره 09154358367 پیامک نمایید تا شرایط مالی وکاری برایتان ارسال شود البته قبل از آن حتما باهاتون تماس گرفته می شود .
www.aradrobo.com

arefeh پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم.
گفتی: من که نزدیکم (بقره/186)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم.
گفتی: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یادکن(اعراف/205)

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: دوست ندارید خدا ببخشدتون(نور/22)

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی…
گفتی: پس از خدا بخواهید ببخشدتون و بعد توبه کنید(هود/90)

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟(توبه/104)

گفتم: دیگه روی توبه ندارم…
گفتی: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه است و پذیرنده توبه (غافر/2-3)

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: خدا همه گناهها رو می‌بخشه(زمر/53)

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: بجز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135)

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشه می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه، عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم
گفتی: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222)

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک.
گفتی: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: ای مومنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی است که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون آورند. خدا نسبت به مومنین مهربان است.(احزاب/41-43)

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی
متن بسیار زیبا و تاثیرگذاری بود. خصوصاً در این روزهایی که به ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا ﴿۴۱﴾
وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا ﴿۴۲﴾
هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا ﴿۴۳﴾

موفق و سلامت باشید.

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:18 ب.ظ

غصه نخور من 450 هزار تومن کسر صندوقو از جیبم دادم
حروم اونی بشه که بردو پس نداد

محمد جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام
هنوز سطح شعور مردم ما رییس و بزرگان ما از مشتری مداری بالا نرفته و چاپلوسی را مشتری مداری می نامند .نه معرفی خدمات و رفتار شایسته،دلسوزی برای هر کسی نقص است.

A دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 06:08 ب.ظ

آقا وبلاگ عالی از مطالبش استفاده کردم و امید وار شدم.
فک میکردم فقط من کسری میارم اوایل کارم خیلی نا امید شده بودم خدا عوض بده شما رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد