دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

دست نوشته های یک پاسارگادی

( وبلاگ کارمندی از بانک پاسارگاد )

کسری صندوق (1)

چند روز بیشتر به پایان سال نمانده بود. شعبه بسیار شلوغ بود و همه همکاران حسابی خسته شده بودند. خصوصا اینکه یکی از همکارهای با تجربه رو به شعبه دیگری منتقل کرده بودند و یک همکار جدید بدون سابقه کاری برایمان فرستاده بودند.

چند روز اول علی رغم آموزش هایی که دیده بود ، تصمیم گرفته شد در کنار دیگر بچه ها بماند تا کمی بیشتر با نحوه کار با سیستم آشنا شود. بعد از چند روز قرار شد به طور مستقل شروع به کار کند و باجه کنار دست من انتخاب شد. مجبور بودم ضمن پذیرش مشتری و انجام کارهای آنها ، به سوال های همکار تازه وارد هم پاسخ دهم. چند روزی گذشت و خیلی سریع راه افتاد.

ساعت کاری رو به اتمام بود که متوجه شدم همکارمان ، با اضطراب در حال جستجوی کشوهایش است و مرتب پول های مانده اش را جمع می زند. وقتی دلیلش را سوال کردم متوجه شدم مبلغ 40.000.000 ریال کسری دارد. اول از همه سراغ صندوقش رفتم. فکر می کردم در جمع زدن آنها اشتباه کرده ، اما همه چیز درست بود و جمع نهایی پول های موجود، کسری رو تائید می کرد. صورتش قرمز شده بود. دیگه نتونست جلوی خودش رو بگیره و زد زیر گریه... دیگر همکاران هم متوجه موضوع شدند.

بلافاصله سراغ سندها رفتم. متاسفانه درستی موجودی صندوق رو در هیچ ساعت زمانی خاصی کنترل نکرده بود. به همین دلیل مجبور بودیم کلیه اسناد رو کنترل کنیم. سندها داشت به انتها می رسید و همه بچه ها ناامید شده بودند. ناگهان چشمم  به چکی با همین مبلغ خورد. وقتی چک رو نشانش دادم و از او درباره نحوه عملکردش سوال کردم ، مثل برق از جا پرید. همانطور که اشک هاش رو پاک می کرد گفت : خودشه .

گویا در قبال آن چک، یک فقره چک بین بانکی صادر کرده بود و بعد از تحویل چک به مشتری، همان مبلغ را هم به صورت نقدی به او داده بود.

وقت رو تلف نکردم و با بانکی که چک برایش صادر شده بود تماس گرفتم و موضوع رو با یکی از مسئولین شعبه در میان گذاشتم. خوشبختانه به دلیل بعد مسافتی بین شعبه ما و شعبه مقصد ، هنوز چک پرداخت نگردیده بود. قرار شد در صورت مراجعه مشتری به آن شعبه مطلب را به وی اطلاع دهند.

بعد از گذشت حدود نیم ساعت یکی از همکاران شعبه مقصد تماس گرفت و گفت با مشتری صحبت کرده اند و وی دریافت وجه اضافی را پذیرفته بود. گویا مشتری هم متوجه اشتباه همکار ما نشده بود. آدرس محل کار همان مشتری رو گرفتم و با توجه به اینکه همکار تازه وارد ما خانم بود  مجبور شدم خودم برای دریافت پول به آنجا بروم...

خوشبختانه کسری صندوق همکارمان در آن روز برطرف شد و این مساله تجربه ای شد برای همه ما....

ماجرای اختلاف بانک مرکزی و هفت بانک خصوصی

داستان اختلاف بانک مرکزی و بانک های خصوصی بر سر برداشت 2600 میلیارد تومانی خبرساز شده است. ماجرا اینجاست که بانک مرکزی می گوید که در مهر ماه دلار با نرخ 1050 تومان به هفت بانک خصوصی داده شده است تا در اختیار مشتریان خود قرار داده و برگ سبز و به زبان کلانتری فاکتور این معاملات را به بانک مرکزی تحویل دهند. بانک مرکزی می گوید که این بانک ها بخشی از ارز مورد نیاز مشتریان ( اعم از تجار ، تولیدکنندگان و مسافران ) را در اختیار آنها قرار نداده اند و آن را ذخیره کرده اند.

 

ادامه مطلب

 

منبع : روزنامه هفت صبح – دوشنبه 22 اسفند 1390

تاکسی بانک

یک راننده تاکسی مبتکر در قشم با تجهیر خودرو خود به یک دستگاه کارت خوان بی سیم نه تنها کرایه تاکسی را از طریق کارت بانکی دریافت می‌کند بلکه انواع خدمات بانکی مانند پرداخت قبوض و خرید شارژ تلفن‌های همراه را نیز به مسافران خود ارائه و حتی پول نقد نیز به آنها پرداخت می‌کند.



محسن خلیلی در گفتگو با ایرنا با اشاره به اینکه قشم شهری توریستی، تجاری، دانشگاهی و مسافر خیز است، به ایرنا گفت: در جهت رفاه حال شهروندان قشمی بخصوص مسافرانی که به این جزیره سفر می کنند من این دستگاه کارت خوان را با همکاری بانک سامان درتاکسی خود راه اندازی کردم.

وی با تاکید بر رضایت و استقبال اکثریت مسافران خود از این ابتکار افزود: تاکسی پیشانی هر شهر است و من نیز به عنوان یک راننده تاکسی و نمادی از فرهنگ شهر قشم توانستم این شهر را با این ابتکار خود به بهترین شکل به مسافران معرفی نمایم. خلیلی که هشت سال به عنوان راننده تاکسی قشم پیما در شهر قشم مشغول به کار است و به گفته خودش دو سال نیز برای تجهیز خودرو خود به دستگاه کارت خوان تلاش کرده، تاکسی خود را تاکسی سه سوت نامگذاری کرده است.

رول اشتباهی

مثل همیشه بدون آنکه نوبت گرفته باشد جلوی باجه ام ظاهر شد ؛ و باز هم بدون سلام و بدون توجه به مشتری ای که مقابلم نشسته بود دفترچه اش را به منظور به روز رسانی جلوی صورتم گرفت. هرچند به این بی احترامی هایش عادت کرده بودم اما باز هم دلخور بودم از اینکه چرا همیشه حق را باید به مشتری داد...


ضمن عذرخواهی از مشتری مقابلم ، دفترچه اش را به روز کردم. همان جا شروع کرد به تیک کردن خریدهای مشتریانش از روی رسیدهای دستگاه کارت خوان مغازه و واریزی های ثبت شده - بابت تسویه دستگاه pos -  در دفترچه.

می خواستم شماره بعدی رو فراخوان کنم که همان شخص با لحنی طلبکارانه تعداد زیادی از رسیدها رو جلویم گرفت و مدعی شد از سه روز قبل هیچکدام از مبالغ خریدهای مشتریان به حسابش واریز نشده است.

چند مورد رو بررسی کردم و متوجه صحت گفته وی شدم. به او قول دادم موضوع رو پیگیری و نتیجه رو به ایشان اعلام کنم. نهایتاً پس از کلی جر و بحث ، شعبه رو ترک کرد.

بلافاصله موضوع رو با همکاران مستقر در واحد انفورماتیک و شرکت مربوطه -  خدمات پرداخت الکترونیک پاسارگاد - در میان گذاشتم. هر دو واحد هرگونه تراکنش روی دستگاه پاسارگاد طی سه روز گذشته رو انکار کردند. اما رسیدهایی که مقابلم بودند ادعای آنها را رد می کرد. حدود دو روز  با دیگر همکاران ، درگیر حل اینم معما بودیم و هر روز مجبور بودیم ناسزاهای مشتری رو به گمان اشتباه بانک و شعار مشتری مداری تحمل کنیم.

روز سوم مشتری به بانک مراجعه کرد. باز هم بدون نوبت؛ این بار صحبتی درباره نتیجه موضوعی که پیگیری می کردیم نکرد. وقتی دلیل آن را جویا شدم ، توضیح داد رول بانک پاسارگاد را اشتباهی درون دستگاه کارت خوان بانک دیگری گذاشته بوده...

کمی شوکه شده بودم. همین طور نگاهش می کردم. وقتی کارش تمام شد بدون عذرخواهی بابت حرف های ناسزایی که گفته بود و با همان حالت طلبکارنه از شعبه خارج شد...